پژمان جمشیدی : یکی از افتخارات من کارکردن با مانی حقیقی است.

manihaghighi_7
گفت‌وگو با «همايون غني‌زاده» درباره «اژدها وارد مي‌شود»: ماني حقيقي در سينما به‌شدت مرا ياد آتيلا پسياني در تئاتر مي‌اندازد
تیر ۲, ۱۳۹۵
pezhmanjamshidi

می توان به او لقب خوش شانس را داد. کسی که در عرصه فوتبال شناخته شده بود، اما با یک پیشنهاد از طرف پیمان قاسم خانی وارد عرصه ی بازیگری شد و از آن موقع سیل پیشنهادات به سمتش سرازیر شد. از فعالان بازیگری در تئاتر است و سینما را با مانی حقیقی و پیمان قاسم خانی تجربه کرده است. اگر ریز بینانه به کارنامه ی هنری او در این مدت کوتاه نگاهی بیندازیم، متوجه می شویم که فقط نمی شودگفت پژمان جمشیدی خوش شانس است، او در کنار این شانس از هوش بالایی هم برخوردار است که می داند در چه موقعی چه کاری را انتخاب کند و البته برای هر کاری تلاش خود را هم کرده است. خودش می گوید بعد از بازیگر شدنش به سمت آموزش بازیگری رفت و از کیومرث مرادی یاد می کند. شاید بشود گفت “پژمان جمشیدی» یکی از افرادی است که به اشتباه فوتبالبست شد و باید از همان روز اول به سمت بازیگری می آمد که اگر اینگونه می شد، امکان داشت از این میزان انتقاداتی که گاه به او می شود، کاسته می شد. این روزها در تماشاخانه ایرانشهر نمایش “یادم تو را فراموش» را به روی صحنه دارد. به بهانه این نمایش و کارهای دیگر با “پژمان جمشیدی» به گفتگو نشسته ام، که در ادامه خواننده آن خواهید بود.

به علت جدی بودن فضای کار در تئاتر به عنوان یک بازیگر و روبرو بودن با مخاطبانی که دیدن یک تئاتر را وظیفه ی خود می دانند و دوست دارند در هنگام روبرو شدن با یک نمایش به فکر واداشته شوند، شما به عنوان یک بازیگر فعال در این عرصه برای رسیدن به درک درست از یک نقش چه کاری انجام می دهید؟

در این حیطه شخصیت شناسی مبحث مهمی است و در تئاتر و سینما درسی برای شخصیت شناسی وجود دارد، ولی به طور کلی و به صورت عام خیلی از شخصیت هایی که آن را بازی می کنم در اطراف خودمان آن را می بینم، اولین کاری که می کنم شبیه آن شخصیت را در زندگی خودم پیدا می کنم، به عنوان مثال برای بازی در نقش یک معلم پدر خودم را که معلم است، در نظر می گیرم.به نظرم مهم ترین بخش، پیدا کردن یک کاراکتر است که می خواهیم آن را بازی کنیم. تا بحال که من اینکار را انجام داده ام. چون به لحاظ علمی هم خیلی اطلاعاتی راجع به شخصیت شناسی نداشتم و بیشتر سعی کرده ام نمونه ی زنده ای از آن شخصیت را در زندگی خودم پیدا کنم و با آن کاراکتر زندگی کنم.

شما سه مدیوم سینما و تئاتر و تلویزیون را تجربه کرده اید، به نظرشما تفاوت این سه عرصه چیست؟ و ترجیح شما بودن در کدام عرصه است؟

تئاتر برای من جذابتر است، از اولین مصاحبه ای که انجام داده ام، این را گفته ام که تئاتر را بیشتر دوست دارم. انرژی که مخاطب در تئاتر به بازیگر می دهد، درسینما یا تلویزیون قابل بدست آمدن نیست. در تئاتر هر شب بازیگر آن ساعاتی را که بازی می کند را با مخاطب تقسیم می کند و انرژی خوب مخاطب باعث می شود بازیگر یکی از بهترین اجراهایش را داشته باشد اما تئاتر را بدلیل ارتباط مستقیم با مخاطب بیشتر دوست دارم.

در این مدتی که شما را به عنوان بازیگر می شناسیم هم در ژانر کمدی بازی کرده اید و هم در فضای جدی و تراژدی. علاقه ی خودتان به کدام سمت است، دوست دارید در کدام ژانر حضور داشته باشید؟

من همیشه چه در سینما چه در تئاتر دوست دارم نقشی را بازی کنم که در عین جدی بودن بخاطر نمایش نامه یا فیلم نامه موقعیت های کمیک هم بسازد. تقریبا نقش عطا در نمایش “یادم تو را فراموش» که این شب ها به روی صحنه است، این شخصیت را دارد. عطا آدم بذله گویی نیست. خیلی هم آدم باهوشی است ولی موقعیت هایی که برایش در زندگی پیش می آید، بعضی مواقع مخاطب را به خنده وامی دارد.

چون که آدم پیش بینی ناپذیری هستید، امکان دارد در آینده ی نه چندان دور شما را در مقام کارگردان ببینیم؟

کارگردانی خیلی کار جذابی است و مثل مربیگری می ماند و من عاشق مربیگری هستم، ولی تفاوت این دو کار در این است که در مربیگری هیچ وقت نمی شود کسی را راضی نگه داشت ولی در کارگردانی ذخیره ی وجود ندارد و همه به روی صحنه حضور دارند بالعکس فوتبال که فقط ۱۱نفر در زمین هستند. اما به کارگردانی فکر نکرده ام.

از حضور در فیلم “پنجاه کیلو آلبالو» برایمان بگویید و کار کردن با مانی حقیقی چطور بود؟

من از طرف دفتر آقای شایسته برای حضور در شام ایرانی به کارگردانی سروش صحت دعوت شده بودم، آن کاررا نپذیرفتم تا اینکه یک روزی محمد شایسته با من تماس گرفت برای حضور در این فیلم که کارگردانش از شهرام شاه حسینی به مانی حقیقی تغییر کرده بود، من هم تعجب کردم از اینکه مانی حقیقی قرار است فیلم کمدی بسازد و روزی که با اقای حقیقی قرار گذاشتم، ایشان گفتند برای حضور من دو مانع وجود دارد یکی تداخل این فیلم با فیلم “خوب بد جلف» پیمان قاسم خانی بود و دیگری اینکه گویا برای این نقش با بازیگر دیگری صحبت کرده بودند اما در نهایت این فیلم ساخته شد و به نظرم یک فیلم منظم، درجه یک و فوق العاده ای بود و همه ی عوامل سر صحنه می دانستند که قرار است چه چیزی بسازند و من دوست دارم یکبار دیگر هم با این گروه همکاری کنم.چه یک ماه دیگر در عالم بازیگری باشم، چه ده سال دیگر، یکی از افتخارات من کارکردن با مانی حقیقی است.

با توجه به اینکه شما از طریق سریال به مخاطب به عنوان بازیگر معرفی شدید، بعد از بازی در فیلم های “خوب، بد، جلف» و “پنجاه کیلو آلبالو» یک لحظه با خود نگفتید که زود وارد سینما شدید و ای کاش با سریال های بیشتر خود را محک می زدید؟

قطعا هر بازیگری پیشنهاد های مختلفی برای بازی دارد. من بعد از سریال پژمان، پیشنهاد های کار زیادی داشتم بخصوص برای فیلم های رسانه و سریال. خیلی آدم باهوشی نیستم، اما اینقدر باهوش هستم که بدانم باید با کسی کار کنم که آبروی خودش را دوست دارد و قطعا آبرو و کار دیگران هم برایش مهم است. مطمئن بودم مانی حقیقی آدمی نیست اهل ریسک باشد یا بخواهد اشتباه کند یا دنبال بازیگر برای فیلم اش باشد. منتظر هستم ببینم چه کسی به من پیشنهاد می دهد با توجه به آن پیشنهاد کار خودم را انتخاب می کنم.

به نظر من مخاطب، شما علاوه بر باهوش بودن و خلاق بودن، خوش شانس هم هستید، آیا خودتان به خوش شانس بودنتان معتقد هستید؟

شانس در زندگی آدم ها خیلی دخیل است و من این را به جوان ها یا کسانی که از حضور من در بازیگری خوشحال نیستند، میگویم، من واقعا در مواقعی که به کاری مشغول هستم، در طول۲۴ساعت وقت کم می آورم. قبول دارم که شانس خیلی موثر است اما آدم باید تلاش هم بکند. .وقتی برادران قاسم خانی برای پژمان به من پیشنهاد بازی دادند، تقریبا تمام کسانی که من را می شناختند از خانواده تا دوستان به من گفتند که بازی نکنم اما من این ریسک را کردم و این کار را قبول کردم، چون به پیمان قاسم خانی اعتماد داشتم و شانس هم همراه من بود. اگر من اعتماد نمی کردم و آن کار راقبول نمی کردم شاید الان تیم های پایه نوجوانان و جوانان را مربیگری می کردم.

در مورد کارهای خود چه در عرصه تصویرچه در عرصه تئاتر برایمان بگویید؟

در حال حاضر نمایش “یادم تو را فراموش» به نویسندگی پوریا کاکاوند و کارگردانی ژاله صامتی را به روی صحنه دارم و همزمان مشغول تمرین در یک نمایش به اسم “دوباره اون آهنگ رو بزن سم» به کارگردانی داود بنی اردلان هستم که در تالار حافظ اجرا خواهد شد و شاید در مهر ماه یک نمایش دیگری برای تماشاخانه ایرانشهر داشته باشم. اما در عرصه ی تصویر منتظر اکران فیلم “خوب، بد، جلف» هستم. سعی می کنم تا آنجا که وسوسه نشوم و قلقلک نشوم کار تصویر انجام ندهم، قول نمی دهم ولی سعی می کنم.

منبع : رادیو پارسی

50 دیدگاه

  1. فريبا می‌گه:

    کيفيت سايت عالي….

  2. شراره می‌گه:

    درود فراوان .بسيار عالي

  3. شهاب می‌گه:

    سايت خوبي داريد ، موفق باشيد.

  4. زهرا می‌گه:

    سايت خوبي داريد

  5. مجيد می‌گه:

    ممنون از اين پست

  6. بازديد سايت می‌گه:

    خوب بود .ممنونم ازتون

  7. ليلا می‌گه:

    ممنون از اين پست

  8. فريبا می‌گه:

    سلام تشکر فراوان

  9. رسول می‌گه:

    عالي .دستتون درد نکنه

  10. ميثم می‌گه:

    ممنون هر روز سر ميزنم

  11. محمد می‌گه:

    پست فوق العاده اي بود

  12. محمد می‌گه:

    پست فوق العاده اي بود

  13. سينا می‌گه:

    درود فراوان .بسيار عالي

  14. آتوسا می‌گه:

    سلام .خيلي خوب بود

  15. مينا می‌گه:

    به موقع بود ممنون

  16. روشنک می‌گه:

    تشکر ويژه از مديريت سايت

  17. مرتضي می‌گه:

    سلام به سايت ما هم سر بزنيد

  18. سمين می‌گه:

    کيفيت سايت عالي….

  19. مينا می‌گه:

    به موقع بود ممنون

  20. رحمان می‌گه:

    خوب بود .ممنونم ازتون

  21. دريا می‌گه:

    درود و سپاس فراوان

  22. شيما می‌گه:

    خوب بود .ممنونم ازتون

  23. آسيه می‌گه:

    هميشه کارتون درست بوده – مرسي

  24. زهرا می‌گه:

    سلام تشکر فراوان

پاسخ دادن به رحمان لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *